Italian cyclist tourism in the Kang village.
Khorasan news paper
رکاب زنان ایتالیایی در قلب کنگ
با دوتا از دوستان ایتالیاییم که در مشهد میهمان من بودند به روستای تاریخی کنگ رفته بودم. حیفم آمد به دوستان روزنامه خراسانیم زنگ زدم ، آنها همت نمودند خودشان را با زحمت زیاد به کنگ رساندند و گذارش زیر را تهیه نمودند از همه ی این عزیزان بسیار متشکر و ممنونم
محسن موسوی زاده
گذارش زیر حاصل کار این عزیزان در ویژه نامه (جیم) جیم روزنامه خراسان روز پنجشنبه نهم دی ماه هزار و سیصد و هشتاد و نه می باشد
يک زوج گردشگر ايتاليايي حين سفر طولاني خود با دوچرخه ميهمان روستاي کنگ بودند
رکابزنان ايتاليايي درقلبکنگ!
با خبر شديم دو گردشگر ايتاليايي با دوچرخه راه افتادهاند دور دنيا و حالا رسيدهاند به مشهد و براي ديدن روستاي زيباي کنگ به آنجا رفتهاند. ما هم خودمان را رسانديم آنجا تا سر از کار اين دو نفر دربياوريم و کشف کنيم کنگ را از کجا ميشناسند و چه نظري درباره ايران دارند. هماهنگي اوليه با محسن موسوي چهره بينالمللي گردشگري کشورمان که ميزبان اين دونفر بود انجام شد. اين ديدار و گفتوگو با رافائلا و فرانکو جدا از جذابيتهاي معمول، حاوي نکات ارزندهاي است. اين نکات از آنجا اهميت پيدا ميکنند که ايران را از دريچه نگاه دو جهانگرد ايتاليايي ميشناسيم، کساني که نه تنها بخش زيادي از دنيا را ديدهاند بلکه چهرههاي شاخص هنري در کشورشان هم محسوب ميشوند؛ بنابراين ديدگاه آنها درباره ايران و مردم ايران، نوع سفر و رفتارشان و.... هرکدام ميتواند به نوعي جذاب، مهم و حاوي نکات کليدي باشد.
همه ايتالياييها خوشتيپ نيستند
پس از طي مسافت زيادي در پيچ وخمهاي کوهستاني زشک (مسير اصلي کنگ آن روز مسدود بود) به ميدان مرکزي کنگ رسيديم. اولين برخورد ما با رافائلا و مارکو کمي دور از انتظار بود، ما فکر ميکرديم که مارکو بايد خيلي شيک و کت و شلوار پوش باشد و رافائلا هم حسابي به خودش رسيده باشد. راستش بين آدمهايي که در مسير ديده بوديم اين دونفر کمترين شباهت را به ايتالياييها داشتند. خوب شد آقاي موسوي حضور داشت وگرنه ما يقه همشهريان مشهدي را به جاي توريست چسبيده بوديم!! درست مثل اوصافي که از ايتالياييها شنيده بوديم خيلي خونگرم و مهربان بودند. رافائلا سريع پريد جلو و به فارسي سلام عليکي کرد. بعد از خوش و بش اول رفتيم سراغ گفتگو با اين زوج جهانگرد! در اين بين آقاي موسوي براي ترجمه صحبتها به کمک ما آمدند. رافائلا مديرداخلي بزرگترين مرکز تئاتر رم است، فرانکو هم طراح صحنه و بازيگر است. اين دونفر سفرشان را با دوچرخه از ايتاليا شروع کردهاند و همينطور آمدهاند تا ترکيه! اما در ايران قيد سفر را با دوچرخه زدهاند (شما بگذاريد به حساب گرانشدن بنزين و نپرسيد بنزين چه ربطي دارد به دوچرخه! اينطوري فکر کنيد کمي بهتر است) يک ماه است که در ايران هستند و آنقدر بهشان خوش گذشته که ويزايشان را يک ماه ديگر هم تمديد کردهاند. بعد از ايران هم به سراغ پاکستان و هند ميروند و... ميپرسم تا کجا به اين سفر ادامه خواهيد داد. رافائلا جواب ميدهد: تا آخر عمر!! تا به حال به تهران، کاشان، يزد، شيراز، بندرعباس، کرمان، گنبدکاووس و اصفهان رفتهاند. وقتي درباره شهرهايي که در ايران رفتهاند صحبت ميکنند کمي غبطه ميخورم چون من يک پنجم آنها، ديدنيهاي ايران را نديدم و نميشناسم. براي آنکه به گفتوگو ادامه بدهيم دنبال يک جاي مناسب ميگرديم اما رافائلا سريع به ديوار کاهگلي پشت سرش تکيه ميدهد. خيلي راحت و بدون دغدغه!
زيباترين نقطه ايران کجاست؟
ميخواهم بدانم زيباترين جاييکه در دنيا به چشم خود ديدهاند کجاست. هردو باهم شروع به صحبت ميکنند، کمي بحث بالا ميگيرد تا اينکه گويا به توافق ميرسند رودخانهاي در ايتاليا که به دريا ميرسد منظره بسيار زيبايي دارد که به خاطر وجود هزاران پرنده بسيار رويايي است. رافائلا ميگويد صداي پرندههايي که در درياچه وجود دارند بسيار محسور کننده است. صحبت به زيباترين جايي که در سفر يک ماهه خود در ايران ديدهاند ميرسد. جايي در اطراف يزد را معرفي ميکنند، اما هر چه توضيح ميدهند ما نميفهميم تا اينکه فرانکو در داخل کولهاش يک کتاب با قطع پالتويي و قطور را خارج ميکند و اسم خرانق را پيدا ميکند. کتاب به زبان انگليسي خرانق را مفصل معرفي کرده است. جايي در 70 کيلومتري يزد که هزار سال قدمت تاريخي دارد و حتي برخي از اشياي کشف شده از آن تا 4 هزار سال قدمت دارند. در اين کتاب اشاره شده خرانق يزد جزئي از جاده تجاري معروف راه ابريشم بوده و..... کتاب فرانکو اطلاعات بسيار زياد و جالبي درباره ايران دارد. مثلا کنگ را معرفي کرده و نوشته در کدام قسمت سفر بايد با راهنما بود و چه جاهايي را ميتوان به تنهايي رفت و.... جالب است ما خرانق را نميشناختيم اما از طريق دو نفر خارجي و يک کتاب درباره ايران با آن آشنا شديم. آقاي موسوي کاملا در بحر کتاب که اسمش «سياره تنها»ست فرو رفته، موسوي همانطور که کتاب را ورق ميزند ميگويد اطلاعات به قدري دقيق و جزئي در اين کتاب هستند که حتي آدرس برخي کافي شاپها هم در آن وجود دارد. حتي مخارج لازم براي سفر به نقاط مختلف ايران و هرنوع پيشبيني ديگري!!
نظر مردم ايتاليا درباره ايران
صحبتمان ميکشد به کنگ، رافائلا ميگويد کنگ خيلي زيباتر از آن است که ما فکر ميکرديم، اينجا خيلي زندهتر از نوشتههاست. من هم شروع ميکنم به سرودن قصيدهاي بلند درباره شناخت مردم ايران از ايتاليا، از ورزش، هنر و سياستمدارانش!! مقدمهاي طولاني درباره مالديني، فليني و برلوسکني گفتم تا از آنها بپرسم آنها قبل از سفر به اينجا درباره ما چه ميدانستند و در کل مردم ايتاليا چه نظري درباره ايران دارند. رافائلا ميگويد: من زياد درباره ايران نميدانستم، اما همه تصورات من به خاطر فرهنگ و تمدن شما، اساطيري و تاريخي بود. فرانکو هم ميگويد: ميدانستم مردم ايران خيلي نرمال (شما ترجمه کنيد طبيعي يا متعادل) هستند، بعدش رافائلا ادامه ميدهد اما حالا که آمديم ميبينيم اينجا کمي با تصورات ما فرق دارد. (بدون شک وقتي چنان تصوري اساطيري از ايران داشتند با ديدن اين همه دود و ساختمان بلند شوکه شدند، مخصوصا وقتي ميبينند در يکي از تاريخيترين و عجيبترين دهکدههاي تاريخي دنيا يعني کنگ به جاي حفظ و مرمت آثار باستاني و ترميم ساختار کهنه شهري، ساختمانهاي زشتي با شيشه سکوريت و.... ساخته شده و جادهاش کاربرد يويو را دارد بيشتر هم تعجب کردهاند.) صحبت از خود کشور به مردم ميرسد و رافائلا ميگويد: مردم ايران خيلي با شخصيتاند، در ترکيه هم با ما به گرمي برخورد شد اما در ايران مردم خيلي گرمترند. فرانکو هم ميگويد: اينجا همه مردم آدم را به منزلشان دعوت ميکنند و اين همه ميهماننوازي براي ما خيلي جالب است. رافائلا صحبت فرانکو را تکميل ميکند و ميگويد: در اروپا مردم به هم احترام ميگذارند اما وقت زيادي براي هم نميگذارند، در آنجا بايد مدام در حال حرکت و کار باشيم. اما اين جا مردم بيشتر با هم هستند و استقبالها خيلي گرم است.
آش خيلي دوست داريم
هنوز سئوال من درباره علاقهشان به غذاهاي ايراني تمام نشده که رافائلا چند تا «وري ماچ، وري ماچ» غليظ ميگويد. معلوم است در اين يک ماه حسابي به آنها خوش گذشته، بعد هم از علاقهاش به آش ميگويد. مشخصات غذاي ديگري را هم ميگويد که با وجود گردو بايد فسنجان باشد. کنجکاو ميشوم دليل اين همه علاقه به غذاي ايراني را بدانم! مارکو توضيح ميدهد که غذاهاي ايراني خيلي متنوع هستند و همه چيز در آنها پيدا ميشود، بعد ادامه ميدهد که وجود بخشهاي زياد در غذا خيلي خوب است؛ اما در غذاهاي اروپايي فقط يک چيز است. مارکو که حسابي شيفته انواع غذاهاي ايراني است به اين بسنده نميکند و توضيح ميدهد که نانهاي ايراني هم خيلي متنوع هستند و ميگويد: من از روشهاي مختلف پختن نان در ايران عکسهاي زيادي گرفتم. (راستي يک روزي فکر ميکرديد بربري و سنگک هم جزو جاذبههاي گردشگري شوند و يک خارجي ساعتها از آنها عکس بگيرد؟!)
عزاداري امام حسين(ع) از ديد رافائلا و فرانکو
ديدار ما با رافائلا و فرانکو در کنگ يک روز قبل از تاسوعا بود. مردم کنگ هم که به طور متمرکز عزاداري و قرباني ميکنند. رافائلا که حرم امام رضا عليهالسلام را بسيار زيبا توصيف ميکند؛ در اينباره ميگويد: اين شور مردم ايران خيلي جالب است، اين همه هماهنگي و احساس را در کمتر جايي ديدهام. رافائلا همانطور که جواب ما را ميدهد از در و ديوار و آدمهاي کنگ عکس ميگيرد براي همين جواب خيلي از سئوالات را کوتاه ميدهد. مي پرسم قبل از اين سفر با چه نامهايي از ايران آشنا بوديد؟ رافائلا ميگويد: فردوسي! آقاي موسوي ميپرسد کتاب معروف فردوسي را خواندهاي؟ و رافائلا در کمال تعجب جواب مثبت ميدهد. مارکو هم که بيشتر با فلسفه و عرفان سر و کار دارد به خوبي مولانا را ميشناسد. برايم خيلي جالب است که چهطور انديشه تابناک اين دو مرد بزرگوار مرزها را در نورديده؛ اما برخي از ما در حد کتاب فارسي دبيرستان از آنها اطلاع داريم. مارکو توضيحات بسيار مفصلي درباره برتريهاي فلسفه ايراني و تاثيرش بر ديگر کشورها ميدهد و اضافه ميکند: تصور اول من اين بود که حکمت ايراني فقط بر مشرق زمين تاثيرگذار بوده، وقتي در ترکيه بودم با بزرگان ازمير آشنا شدم و حالا که به ايران آمدم متوجه شدم که کشورهايي مثل ترکيه پل ارتباطي انديشه ايران با غرب بودهاند و فقط يونان مهد فلسفه نيست. رافائلا در پايان از مردم خوب و باهوش ايران تشکر و اظهار اميدواري ميکند تا مردم ايران هم به ايتاليا بروند.
براي آنهايي که کنگ را نديده يا نميشناسند!
بسياري از ما هنوز فرصت يا انگيزهاي براي سفر به کنگ پيدا نکردهايم. اما سوال اصلي اينجاست که مگر اين روستا چه دارد که دو جهانگرد اين همه راه را بکوبند و بخواهند حتما از آن ديدن کنند. حتي اسم اين روستا که خيلي هم مهجور مانده در کتابي انگليسي زبان به عنوان يکي از نقاط ديدني و جاذبههاي گردشگري ايران معرفي شده است. بخشي از اين ماجرا به نوع نگاه ما به اصل مقوله گردشگري برميگردد و بخش زيادي هم به معرفي ضعيف چنين مناطقي! کنگ در 28 کيلومتري مشهد است البته فاصله کنگ تا رم پايتخت ايتاليا را محاسبه نکردم، شايد بيشتر باشد! کنگ تبلور ستيز و تعامل همزمان انسان با طبيعت است. خانههايي که روي هم واقع شده و کف هرکدام سقف ديگري است. کوچههاي تنگ و باريک در دل سنگها که ترکيب شهرنشينيشان سالها و حتي قرنهاست که تغيير محسوسي نکرده! طبيعت زيبا به خصوص در بهار و وجود رودخانهاي خروشان! وجود يک مسجد تاريخي و رباط شاه عباسي آن، هر کدام عاملياند براي ديدن از مکانيکه ماسوله خراسانرضوي ناميده ميشود.
سفرهاي ما، سفرهاي آنها
گفتوگو با رافائلا و فرانکو چند نکته مهم داشت. قبل از هر چيز بايد به نکته تلخ آن اشاره کنم، در ديگر کشورها و حين معرفي ايران در بروشورها و.... يک اخطار هميشگي به گردشگران در خصوص وضعيت رانندگي در ايران وجود دارد حالا اينکه در کنار معرفي حافظ و سعدي اين هشدار يک پاي ثابت معرفي ايران باشد؛ اصلا زيبنده نيست، اما در اصل مقوله سفر بين ما و گردشگران خارجي چند تفاوت محسوس وجود دارد.
هدف/ از آنجايي که سفر با به رخکشيدن ديدنيها فرصت فکر کردن به مشکلات را از ما ميگيرد همه به تاثير سفر بر روحيه واقف هستيم. اما در اين بين ما ميخواهيم صرفا با استراحت، استفاده از غذاي آماده حين سفر، هتل خوب و.... به اين مهم دست پيدا کنيم. در مجموع هدف ما از سفر بيشتر متمرکز بر بعد استراحت آن است! اما در مقوله گردشگري لذت از کشف ديدنيهاي جديد، درک حقايق تاريخي و آشنايي با فرهنگها و خرده فرهنگهاست که لذت بخش است؛ ولو اين مهم با سختي زياد همراه باشد. تازه هر چه هيجان و سختي سفر بيشتر باشد لذتش دو چندان است.
حاشيه سفر/ برخي از ما وقتي به سفر ميرويم يک چمدان پر از تن ماهي و کنسرو را با خود ميبريم. من خودم به شخصه کسي را ميشناسم که در حين يک ماموريت اداري به رم رفته بود و آنقدر آنجا گشته بود که يک رستوران ايراني پيدا کرده بود و در قلب ايتاليا ديزي سنگي را با قليان خوانسار زده بود به بدن! در حاليکه سفر حتي در جزئياتي مثل تغذيه هم بايد توام با کشف باشد. يک ايتاليايي ساعتها از پختن سنگک عکس ميگيرد؛ اما در مقابل ما حتي در سفرهاي داخل استاني هم از خوردن غذاهاي محلي ابا داريم.
مطالعه پيش از سفر/ خود سفر در کشور ما جا نيفتاده، پس بديهي است که مطالعه قبل و حين آن هم جا نيفتاده باشد. اگر مثلا به ارگ بم ميرويم هيچ زمينه قبلي راجع به آن نداريم، کمتر جاي تاريخي هم هست که يک کارمند از سازماني مثل ميراث فرهنگي براي توضيح ويژگيهاي آن حضور داشته باشد. حداکثر اين است که با موبايل فيلم ميگيريم درست مثل اين که از يک کتاب خوب فقط عکسهايش را تماشا کنيم.
تاريخ/ بيشتر ما ايرانيها بيش از هر چيز به سبزه و آب علاقه داريم و کمتر به ديدار مناطق تاريخي ميرويم. اهميت تاريخ اينقدر کم است که روي کتيبههاي تختجمشيد با چنين عباراتي مواجه خواهيد شد: کامبيز و کامران تابستان 86- هيچوقت فاصلهها حريف عاطفهها نشدند و...
هزينه سفر/ سفر با اتوبوس هم براي ما دشوار است چه رسد با دوچرخه يا پاي پياده! بنابراين سفر به واسطه هزينههايش هميشه مهجور است. اين ماجرا به مکان خواب، خود مقصد سفر، غذا و... تسري پيدا ميکند! در همين استان خراسانرضوي ديدنيهاي بسياري مثل کنگ وجود دارد که با کمترين هزينه در رفت و آمد و اسکان ميتوان از آنها لذت برد اما غافليم و کمتر از کيش را سفر نميدانيم
روی هر یک از عکس های زیر که راست کلیک نمایید و باز شدن در سربرگ یا پنجره ی جدید را انتخاب نمایید و یا فقط روی عکس کلیک نمایید، عکس با اندازه ی بزرگتر باز شده و می توانید متن ها را هم به راحتی مطالعه نمایید
عکس های زیر را خودم گرفتم
هدف/ از آنجايي که سفر با به رخکشيدن ديدنيها فرصت فکر کردن به مشکلات را از ما ميگيرد همه به تاثير سفر بر روحيه واقف هستيم. اما در اين بين ما ميخواهيم صرفا با استراحت، استفاده از غذاي آماده حين سفر، هتل خوب و.... به اين مهم دست پيدا کنيم. در مجموع هدف ما از سفر بيشتر متمرکز بر بعد استراحت آن است! اما در مقوله گردشگري لذت از کشف ديدنيهاي جديد، درک حقايق تاريخي و آشنايي با فرهنگها و خرده فرهنگهاست که لذت بخش است؛ ولو اين مهم با سختي زياد همراه باشد. تازه هر چه هيجان و سختي سفر بيشتر باشد لذتش دو چندان است.
حاشيه سفر/ برخي از ما وقتي به سفر ميرويم يک چمدان پر از تن ماهي و کنسرو را با خود ميبريم. من خودم به شخصه کسي را ميشناسم که در حين يک ماموريت اداري به رم رفته بود و آنقدر آنجا گشته بود که يک رستوران ايراني پيدا کرده بود و در قلب ايتاليا ديزي سنگي را با قليان خوانسار زده بود به بدن! در حاليکه سفر حتي در جزئياتي مثل تغذيه هم بايد توام با کشف باشد. يک ايتاليايي ساعتها از پختن سنگک عکس ميگيرد؛ اما در مقابل ما حتي در سفرهاي داخل استاني هم از خوردن غذاهاي محلي ابا داريم.
مطالعه پيش از سفر/ خود سفر در کشور ما جا نيفتاده، پس بديهي است که مطالعه قبل و حين آن هم جا نيفتاده باشد. اگر مثلا به ارگ بم ميرويم هيچ زمينه قبلي راجع به آن نداريم، کمتر جاي تاريخي هم هست که يک کارمند از سازماني مثل ميراث فرهنگي براي توضيح ويژگيهاي آن حضور داشته باشد. حداکثر اين است که با موبايل فيلم ميگيريم درست مثل اين که از يک کتاب خوب فقط عکسهايش را تماشا کنيم.
تاريخ/ بيشتر ما ايرانيها بيش از هر چيز به سبزه و آب علاقه داريم و کمتر به ديدار مناطق تاريخي ميرويم. اهميت تاريخ اينقدر کم است که روي کتيبههاي تختجمشيد با چنين عباراتي مواجه خواهيد شد: کامبيز و کامران تابستان 86- هيچوقت فاصلهها حريف عاطفهها نشدند و...
هزينه سفر/ سفر با اتوبوس هم براي ما دشوار است چه رسد با دوچرخه يا پاي پياده! بنابراين سفر به واسطه هزينههايش هميشه مهجور است. اين ماجرا به مکان خواب، خود مقصد سفر، غذا و... تسري پيدا ميکند! در همين استان خراسانرضوي ديدنيهاي بسياري مثل کنگ وجود دارد که با کمترين هزينه در رفت و آمد و اسکان ميتوان از آنها لذت برد اما غافليم و کمتر از کيش را سفر نميدانيم
روی هر یک از عکس های زیر که راست کلیک نمایید و باز شدن در سربرگ یا پنجره ی جدید را انتخاب نمایید و یا فقط روی عکس کلیک نمایید، عکس با اندازه ی بزرگتر باز شده و می توانید متن ها را هم به راحتی مطالعه نمایید
عکس ها
عکس های بالا متعلق به روزنامه وزین خراسان است که دوست عزیزم جناب آقای جواد کرمانی گرفته است
عکس های زیر را خودم گرفتم
گوسفند ها و این گوساله جوان برای مراسم روز عاشورا قربانی شده اند
ولی کاشکی بچه ها در هنگام قربانی نمودن حیوانات حظور نداشته باشند
این رافائلا ست که در حال دیدار از کنگ است و در کنگ نباز به نظافت و رعایت بهداشت محیط بسیار محسوس است .گردشگران دوست دارند این روستای تاریخی را تمیز تر ببینند. دولت باید با همکاری شورا و دهیاری روستا با همت بیشتری به این امر مهم بپردازد
این هم نظر رافائلا راجع به عمو محسن
این هم نظر رافائلا راجع به عمو محسن
Mohsen is just great! He is energetic, open minded, he has so many beautiful projects, he is able to open all the doors and he was glad to do this for us. The day we spent all together together was unforgettable for us! Dear Mohsen thank you so much, let's keep in contact and please, remember that you and your family will always we welcome to our house!